مرد عصبانی همسر وسواسی اش را پس از 37سال زندگی مشترک کشت و تکه تکه کرد/ فرزندانش خواهان قصاص شدند/ پزشکی قانونی او را دارای اختلال روانی دانست
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۷۲۲۵۸
پسر بزرگ مقتول در توضیح به مأموران گفت: من و 2 خواهرم ازدواج کردیم و به خاطر مشغلههایی که داریم نمیتوانیم هر روز به پدر و مادرمان سر بزنیم. اما تقریباً هر روز با آنها تلفنی صحبت میکردم روز قبل هر چه زنگ زدم و با پدر و مادرم تماس گرفتم آنها پاسخگو نبودند. تلفن خانه را هم بر نمیداشتند خیلی نگران شدم امروز به در خانه آنها رفتم اما هرچه زنگ زدم باز نکردند در نهایت با کلید یدکی وارد خانه شدم و ناگهان با صحنه هولناکی روبهرو شدم جسد مثله شده مادرم داخل حمام افتاده بود و از پدرم هم خبری نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از اظهارات پسر مقتول جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. بررسیها نشان میداد که از قتل پروین بیش از 24 ساعت گذشته و از همان زمان هم همسر 61 سالهاش به نام محمود ناپدید شده است. در حالی که فرضیه ارتکاب قتل از سوی پدر خانواده قوت گرفته بود و مأموران به دنبال ردی از محمود بودند تا اینکه 3 ماه بعد از این جنایت مأموران موفق شدند رد مرد میانسال را در یکی از بوستانهای تهران به دست آورده و وی را بازداشت کنند.
متهم پس از دستگیری و در همان بازجوییهای اولیه به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: ۳۷ سال با همسرم زندگی کردم اما از آنجا که او بیماری وسواس داشت زندگی برایم جهنم شده بود. هرسال هم وضعیتمان بدتر شد تا اینکه بیماری کرونا آمد و پروین دیگر رفتارش قابل کنترل نبود اگر از خانه بیرون میرفتم و بر میگشتم تا خودم و لباسهایم را کامل نمیشست اجازه نمیداد وارد خانه شوم. بعد از آن من به بیماری مبتلا شدم که باعث شده بود گاهی کنترل دفع ادرارم را نداشته باشم این موضوع هم مزید بر علت شد و همسرم به جای اینکه با من مدارا کند مدام شماتتم میکرد و من بسیار احساس حقارت میکردم. دائم در حال شستن وسایل خانه و لوازم شخصی و لباسهای من بود. مجبورم میکرد تا لباسهایم را بعد از شست و شو، ساعت ها در آفتاب پهن کنم تا به اصطلاح پاک شود. رفتارهایش دیگر برایم قابل تحمل نبود حتی دیگر حق نداشتم در خانه خودم هرجا که میخواهم بنشینم و دست به وسایل خانه بزنم.
وی درباره روز حادثه گفت: آن روز دوباره به خاطر بیماریام لباسم خیس شد و او به من بیاحترامی کرد و با داد و فریاد و عصبانیت دوباره شروع کرد به شستن فرش و مبل خانه . من به او اعتراض کردم و در یک لحظه عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم و با چاقو ضربهای به او زدم که منجر به مرگش شد. پس از آن جسدش را به حمام بردم. متهم در پاسخ به این سؤال که چرا پس از قتل همسرت را مثله کردی، گفت: اصلاً یادم نمیآید که دست به چنین کاری زده باشم. اگر هم این کار را کردم علتش را نمیدانم.
با پایان اظهارات متهم، وی برای انجام معاینات روانی به پزشکی قانونی معرفی شد و پزشکان پس از بررسی وضعیت روانی متهم در گزارشی اعلام کردند محمود به اختلال روانی مبتلاست. اما این اختلال رافع مسئولیت کیفری او نیست و در هنگام ارتکاب جرم از سلامت روان برخوردار بوده است.
پس از اعلام این گزارش و تکمیل تحقیقات، برای مردمیانسال به اتهام قتل عمدی همسرش و جنایت بر میت کیفرخواست صادر و پرونده او برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا بزودی محاکمه شود.
23302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1802103منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۷۲۲۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.
به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینهسازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزونتری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بیهیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفتهساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینهسازی آنها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا میبالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲.پیروی از الگوی گفتوگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴.فضیلتمند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت میکند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»
انتهای پیام